سلام خدمت تمامی روزه داران گرامی

ماه رمضون امسال برای من خیلی متفاوت تر از ماه رمضون های قبلی بود، نمی دونم شاید برای شما هم همینطوری باشه. بازم شب نوزدهم قسمتم شد بیام مهرجون؛ بیام و با بچه های مهرجون، توی حسینیه قمر بنی هاشم با هم بشینیم و مراسمات شب احیاء را انجام بدیم.

وقتی که نزدیک حسینیه شدم، ناخودآگاه چشمم به آسمون اُفتاد؛ دلم گرفت، تصویری از ماه، اونم ماه رحمت، ماه مغفرت، ماه بخشش، از همه مهم تر ماه خدا، بدجوری نظرم را به خودش جلب کرد. آره، ماه رمضون از نیمه گذشته بود و امشب یعنی شب ضربت خوردن مولامون امام علی (ع)...

وارد حسینیه شدم، مثل سال های گذشته، دقیقاً موقعی رسیدم که مردم برای اقامه سه شبانه روز نماز قضا به صف ایستاده بودند. منم هم که ماشاالله کم نماز قضا ندارم!!! رفتم و مثل بقیه به حاج آقا اقتدا کردم...

 

بعد نماز، بازم مثل سال های پیش نوبت دعای جوشن کبیر بود. اون هایی که مایل بودند دعا را بخونند، می اومدند نزدیک منبر حلقه می زدند



... و اون هایی هم که نمی خواستند، دور تا دور حسینیه تکیه می زدند و دعا را گوش می کردند و خط می بردند.




بعد از دعا هم نوبت می رسید به روضه خوانی، مداحی و سخنرانی ...




خیلی زود گذشت، مثل یه چشم به هم زدن.

چراغ ها خاموش شده بود و همه یه جورایی حس و حال غریبی داشتند، یه جورایی آماده شده بودند تا از خدای خودشون توی این شب عزیز، حاجاتشون را طلب کنند ...


دیگه کم کم سحرگاه شب نوزدهم هم داشت به پایان خودش نزدیک می شد، برای همین همه یه جورایی سر سفره سحری مولامون علی (ع) دعوت بودند.


شب نوزدهم هم گذشت، امید که خدا از سر تقصیرات ما بگذرد.

التماس دعای فراوان از شما عزیزان




برچسب ها : مهرجان برچسب ها : شب قدر