آخرین خبر/ امـــام جــواد آن شه ملک جود   که بُد عالم علم غیب و شهود

ز تقوا تقى بود آن نور پاک       ز بخشش جــواد آن مه تابناک

جوان بود و جوانه امامتش، بهاری ترین تصویر روزگار، مولایی که در کودکی، اعجاز امامت را به تصویر کشید و بالیدن بی وقفه اش، خار چشم دشمنان شد.

چنان عطر و بوی آسمان داشت که زمین، مدهوش تماشایش بود.

چشمه چشمه حکمت و الهام از سینه اش می جوشیدو هر چه ناپاکی را در زلال عصمتش می شست.

مناظره های جاهلان را عالمانه پاسخ می داد و سد انحرافی معتزله ها را به پایداری می شکست.

نقشه های دقیق مأمون را نقش بر آب و کاخ پوشالی اعتبارش را بر سرش خراب می کرد.

مأمون، سنگ بر سنگ کینه می نهاد و معتصم، آتش بر آتش انتقام.

حادثه ای در راه بود.

محرم خانه بود و نامحرم اسرار.

از اهالی خورشید نبود؛ با نور غریبه بود. می خواست حلقه اتصال توطئه ای شوم شود. در دستانش گدازه های آتش زبانه می کشید، وقتی زهر را به جان آسمان می ریخت.

سالیانی است کاظمین، غنچه جوان ولایت را میهمان است و ما با حلقه حلقه اشک های چشم مان، دل هامان را به ولایتش پیوند می دهیم.

حال که مجال رفتن به کاظمین نداریم، در دیاری نزدیک تر، به پابوس پیشوای هشتم می رویم؛ غریبی در دیاری آشنا.

آقا سیاه پوش و عزادار، به تسلی آمده ایم با همه کبوترانه های نوحه و ندبه.

ســـلام بر شــما و بر فـرزندان و خــاندان بــزرگوارتــان.

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام ! السلام علیک یا محمد بن علی الجواد...

السَّلامُ علیکَ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ، اَیهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلى‏ خَلْقِهِ، یا سَیدَنا وَمَوْلینا، اِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِک اِلَى اللَّهِ، وَقَدَّمْناک بَینَ یدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ

 

تولد و دوران امامت ایشان

امام محمد بن علی (ع) معروف به جواد الائمه، تقی و جواد و مکنی به ابوجعفر ثانی در دهم رجب دیده به جهان گشود . نام پدرش امام علی بن موسی الرضا (ع) امام هشتم شیعیان و مادرش خیزران می‏باشد.

امام محمد تقی (ع) پس از شهادت پدرش امام رضا (ع) درسال 203 قمری، مقام منیع امامت را در هشت‏ سالگی بر عهده گرفت و آن را به راستی و درستی هدیت کرد و به مقصد عالی رسانید. دوران هفده ساله امامت ایشان با حکومت مأمون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود. 

روش دشمن برای مقابله با امام جواد (ع)

مأمون (هفتمین خلیفه سلسله عباسیان) که از پیشرفت معنوی و گسترش فضایل حضرت در بین مردم هراس داشت ، سعی کرد ابن الرضا را تحت مراقبت خاص خویش قرار دهد. نخستین کاری که کرد، دختر خویش ام الفضل را به ازدواج حضرت امام جواد (ع ) درآورد تا مراقبی همیشگی بر امام گماشته باشد. از روشهایی دیگر مأمون، تشکیل مجالس بحث و مناظره بود. او و بعدها معتصم عباسی می خواستند از این راه - به گمان باطل خود - امام (ع ) را در تنگنا قرار دهند اما با درایت و علم سرشار حضرت نه تنها به اهداف خود نرسیدند، بلکه به مرور جایگاه و مقام امام (ع) در بین مردم محبوب تر هم شد.

 

پای روضه ی ابن الرضا علیه السلام

در تـاریـخ شهادت نهمین امام شیعه حضرت جوادالائمه علیه السلام روایات گوناکونی وارد شده است، چنانکه مسعودى، روز شهادت حضرت را در پنجم ذى الحجه سال 219 ه.ق می داند، اما طبق مشهورترین روایات، عروج ملکوتی ایشان در آخر ماه ذى القعده سال 220 هجرى قمری بوده است، و در آن هنگام از سن شریفش تنها 25 سال و چند ماه گذشته بود.

کیفیت شهادت آن امام مـظلوم به اختلاف نقل شده است که مشهورترین آنها در پی می آید:

 

*نقل اول

علامه محمد تقی مجلسی (ره) در کتاب " جلاء العیون " نقل می کند:

معتصم یکى از نویسندگان خود را مامور کرد تا ابوجعفر علیه السلام را به منزل خود دعوت کند و زهرى در غذای آن حضرت بریزد. آن ملعون نیز چنین کرد ولى امام علیه السلام نپذیرفت و فرمود : تو مى دانى که من در مجالس شما حاضر نمى شوم . آن شخص ‍ گفت : غرض إطعام شما است و متبرک شدن خانه ما به مقدم شریف شما، یکى از وزارء خلیفه نیز آرزوى ملاقات شما را دارد. پس آن امام مظلوم به اجبار آن شخص به منزل او رفت.

هنگامی که غذا تناول فرمود، اثر زهر را در گلوى خود احساس نمود. برخاست و اسب خود را طلبید. صاحب خانه از او خواست نرود، امام علیه السلام فرمود: بیرون رفتن من از خانه تو براى تو بهتر است! وقتی حضرت بـه مـنـزل رسـیـد اثـر زهـر در بدن شریفش ظاهر شد و در تمام آن روز و شب منقلب بود تا آنکه مرغ روح مقدسش بـه بال شهادت به اعلی درجات بهشت پرکشید. (مجلسی، جلاء العیون، ص 968)

 

*نقل دوم

علامه محمد حسین مظفر (ره) در کتاب " تاریخ الشیعه " نقل می کند:

معتصم که از امام جواد علیه السلام حقد و کینه ای عمیق داشت، امام علیه السلام را به زندان افکند، اما سرانجام چاره ای ندید جز آنکه حضرت را از میان بردارد. به همین منظور امام علیه السلام را از زندان بیرون آورد و به همسر ایشان، "ام فضل" (دختر مامون) که انحرافش از آن حضرت برای معتصم آشکار بود، زهرى داد و از او خواست آن زهر را به خورد امام علیه السلام بدهد. همسر امام خواسته او را اجابت کرد و امام علیه السلام با زهر معتصم مسموم گردید... (تاریخ الشیعه، ص56)

شیخ عباس قمی (ره) در کتاب شریف "منتهی الآمال" به نقل از " عیون المعجزات" می گوید:

ام الفضل انگور رازقى را زهرآلود کرد و به نزد آن امام مظلوم آورد. وقتی حضرت از آن انگور مسموم تـنـاول نـمـود، اثر زهر در بدن مبارکش ظاهر شد. در این هنگام آن ملعونه از کار خود پشیمان شد و گریه و زارى کرد، حضرت فرمود: اکنون که مرا کشتى گریه مى کنى، به خدا سوگند که به بلایى مبتلا خواهى شد که درمان نشود...، و همان شد که امام علیه السلام فرموده بود و با مرضی هلاک شد که درمان پذیر نبود و درنهایت زیانکار دنیا وآخرت گردید.(منتهی الآمال، باب یازدهم، فصل پنجم) مسعودى در " اثبات الوصیة" می گوید: معتصم و جعفر بن ماءمون هر دو ام فـضـل را واداشتند بر کشتن آن حضرت و جعفر بن مأمون به سزاى این امر در حال مستى به چاه افتاد و او را مرده از چاه بیرون آوردند.(إثبات الوصیة، ص 227)

آن نونهـال جویبار امامت در اول سن جوانى در حالی که تنها بیست وپنج بهار از عمر شریفش گذشته بود، از آتـش کینه دشمنان از پا درآمد.شیعیان، اطراف خانه امام مظلوم خویش جمع شدند و چون معتصم درصدد بر آمده بود آنان را از تشییع جنازه آن حضرت باز دارد، شمشیرهایشان را آویخته، براى ایستادگى تا پاى مرگ، هم پیمان شده بودند...

پیکر مطهر آن امام غریب را بعد از غسل و کفن آوردند و در مقابر قریش در پشت سر جد بزرگـوارش حضرت موسی بن جعفر علیه السلام دفن نمودند، و به حسب ظاهر"واثق باللّه" بر آن حضرت نماز خواند ولی در واقع حضرت امام على النقى علیه السلام از مدینه به طى الا رض آمد و متصدى غسل و کفن و نماز و دفن پدر بزرگوارش شد.

 

گریه آسمانیان بر شهادت امام جواد(علیه السلام)

امام رضا (ع) : یُقتَلُ [الامامُ الجَوادُ سلام الله علیه] غَصبا فَیبکِی لَهُ و عَلَیهِ أهلُ السَّماءِ ویَغضَبُ اللّه‏ُ عَلى عَدوِّهِ ؛

امام رضا (ع) فرمود : امام جواد سلام الله علیه را ستمگرانه می‌کشند و اهل آسمان بر او گریه خواهند کرد خداوند بر دشمن ستمکار او خشم مى‌‏گیرد .

(بحار الأنوار: ج 5، ص 14)

قطراتی از دریای فضایل جوادالائمّه علیهم السلام

*دردانه رضا

وقتی امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) فرمود: «حق تعالی فرزندی به من عطا کرد که هم چون موسی بن عمران دریاها را می شکافد و مثل عیسی بن مریم خداوند مادرش را مقدس گردانیده و او طاهر و مطهر آفریده شده» آن وقت مرثیه فرزندش را خواند و گفت: «این کودک به جور و ستم کشته خواهد شد و اهل آسمان ها برایش گریه خواهند کرد، خدای متعال بر دشمن و قاتل او غضب خواهد کرد؛ آنها بعد از قتل او بهره ای از زندگی نخواهند برد و به زودی به عذاب الهی واصل خواهند شد.»

آن شب که امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) تا صبح در گهواره با او سخن می گفت...

مشهور است که رنگ صورت آن حضرت گندم گون بود. قد بلندی داشت و نقش روی انگشترش «نعم القادرالله» بود. (جلاءالعیون، ص961)

 

*کنایه مردم

ابن قیاما نامه ای کنایه آمیز به امام رضا(ع) نوشته بود. گفته بود: تو چه امامی هستی که فرزند نداری؟

حضرت با ناراحتی جواب داده بود: « تو از کجا می دانی که من فرزندی نخواهم داشت. به خدا شب و روز نمی گذرد جز این که خداوند به من پسری عنایت خواهد کرد که به سبب او میان حق و باطل را جدایی می دهد» (کافی، ح4، ص103)

 

*مولود پرخیر

ابویحیی صنعانی می گوید: در مکه به محضر امام رضا(ع) شرفیاب شدم. دیدم حضرت موز پوست می کنند و در دهان فرزندشان ابوجعفر امام جواد(ع) می گذارند. عرض کردم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟

فرمود: آری. این مولودی است که در اسلام، مانند او و برای شیعیان ما، بابرکت تر از او زاده نشده است. (سیره پیشوایان، ص961)

 

*بخشش و کرم به نیازمندان

او را «جوادالائمه» خطاب می‌کردند، چون بسیار اهل کرم و بخشش بود. هرگز نیازمندی نبود که نا‌امید و تنگدستی نبود که دست خالی از پیشگاه او را بازگردد. امام جواد(ع) که خود فرزند امامی بود که به مهربانی و بخشندگی شهرت داشت و پناه نیازمندان و غریبان بود. چنان که روایت می‌شود امام رضا علیه‌السلام در نامه‌ای به فرزندش جوادالائمه(ع) چنین سفارش می‌کند: «من می‌خواهم که خداوند تو را رفعت و بلندى بخشد، پس انفاق کن...» 

 

*استقبال از امام جواد

محمدبن حسن بن عمار می گوید: یک روز در مدینه خدمت علی بن جعفر عموی گرامی امام رضا(ع) نشسته بودم. در همین هنگام امام جواد(ع) هم وارد شد. دیدم که علی بن جعفر با سرعت از جا بلند شد و بدون کفش و عبا به استقبال امام جواد(ع) رفت و دستش را بوسید و به او احترام زیادی گذاشت.

امام جواد(ع) به او فرمود: «ای عمو! خدا رحمتت کند؛ بنشین» علی بن جعفر گفت: آقای من! چطور بنشینم و شما ایستاده باشی؟

وقتی علی بن جعفر به جای خود برگشت، اصحابش او را سرزنش کردند و گفتند: شما عموی پدر او هستید و با او این طور رفتار می کنید؟

علی بن جعفر دست به محاسن سفیدش گرفت و گفت: «ساکت باشید؛ اگر خدای عزوجل این ریش سفید را سزاوار امامت ندانست اما این کودک را سزاوار دانست و چنین مقامی به او عطا کرد، چرا من فضیلت او را انکار کنم؟ پناه بر خدا از سخن شما. من بنده او هستم.. (کافی، ج2، الاشاره والنص علی ابن جعفرالثانی(ع)، ح12)

 

*آگاه بودن امام

حسین مکاری می گوید: وارد بغداد شدم و دیدم امام جواد(ع) در نهایت عزت زندگی می کند. با خود گفتم: با این زندگی خوب و غذاهای لذیذ، دیگر امام جواد(ع) به مدینه برنخواهد گشت. تا این خیال از ذهنم گذشت، حضرت سرش را بلند کرد، دیدم که رنگ صورتش زرد شد. فرمود: «ای حسین! نان با نمک نیم کوب در حرم رسول خدا(ص) برای من بهتر از این وضعی است که مشاهده می کنی.» (آشنایی با زندگی چهارده معصوم(ع)،ص178)

 

*امام جواد(ع) و درخت سدر

ابوهاشم جعفری می گوید: در مسجد مسیب به امامت امام جواد(ع) نماز خواندیم. در آن مسجد درخت سدری بود که خشک و بی برگ بود. حضرت آب طلبید و زیر درخت وضو گرفت. آن درخت در همان سال زنده شد و برگ و میوه داد.(کافی، ج2، مولد ابی جعفر محمدبن علی الثانی(ع)، ح10)

 

*ماجرای مرد زندانی

علی بن خالد می گوید: من در سامرا بودم. باخبر شدم مردی را زندانی کرده اندکه ادعای نبوت داشته. پشت در زندان رفتم. با مأمورین طرح دوستی ریختم تا بالاخره توانستم پیش آن مرد بروم. دیدم که مرد فهمیده ای است. از او پرسیدم داستان تو چیست؟ گفت: من اهل شام هستم. یک روز در موضع رأس الحسین عبادت می کردم که شخصی پیش من آمد و گفت: با من بیا. با او همراه شدم که ناگهان خود را در مسجد کوفه دیدم. به من گفت: این مسجد را می شناسی؟ گفتم: مسجد کوفه است. با هم نماز خواندیم. همراه او بودم که خود را در مسجدالنبی دیدم. او به پیامبر(ص) سلام داد. من هم سلام دادم. با هم نماز خواندیم. همراه او شدم و دیدم که در مکه هستم. همراه او مناسک حج را انجام می دادم که ناگهان خود را در همان جای اول خود در شام دیدم. این حادثه در سال بعد هم برای من اتفاق افتاد. اما این بار وقتی از مناسک حج فارغ شدیم و مرا به شام برگرداند و خواست جدا شود او را قسم دادم و گفتم به حق آن کسی که تو را بر این کارها توانا کرده، بگو که هستی؟ فرمود: من محمدبن علی بن موسی هستم. این خبر همه جا پیچید تا به گوش وزیر معتصم رسید. او مرا دستگیر کرده و با زنجیر به بغداد فرستاد. نامه ای برای وزیر نوشتم و گزارش کار خود را برایش شرح دادم. اما او جواب داد به همان کسی که تو را یک شبه از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و از مدینه به مکه برد و از مکه به شام برگرداند، بگو که تو را از زندان نجات دهد. علی بن خالد می گوید: داستان او مرا اندوهگین کرد. دلم به حالش سوخت، دلداری اش دادم و رفتم. صبح زود دوباره به سمت زندان آمدم. دیدم سرپاسبان و زندانبان و عده ای از مردم جمع شده اند. پرسیدم چه خبر است؟ گفتند: مردی که ادعای نبوت کرده بود دیشب در زندان گم شده. معلوم نیست به زمین فرو رفته یا پرنده ای او را با خود برده است. (کافی، ج2، حدیث1، ص413)

 

احادیثی از امام جواد(علیه السلام)

اهمیت ادب:

امام جواد علیه السلام: «ما استوى رجلان فى حسب ودین قط الا کان افضلهما عند الله عزوجل ادبهما...;دو کس که در شرافت و دیانت همسنگ همند یافت نمى‏شود مگر آنکه نزد خداى بزرگ ادیب‏ترینشان برتر از دیگرى است.» (وسائل الشیعة، ج‏4، ص‏866)

 

اهمیت نصیحت:

امام جواد[ ع] مى فرماید:المومن یحتاج الى توفیق من الله , و واعظ من نفسه , و قبول ممن ینصحه .،مومن , به توفیق الهى و پند دهنده درونى , و پذیرش انتقاد و نصحیت ناصحان نیازمنداست . ( الحیاه ج1 ص 174)

 

اهمیت شکر نعمت:

امام جواد علیه السلام:«نعمة لاتشکر سیئة لاتغفر»

نعمتى که از آن شکرگزارى نشود گناهى است که بخشیده نمى‏شود. (سیرالائمه، ج 4، ص 171)

 

اهمیت کتابهای آسمانی:

امام جواد علیه السلام مى‏فرماید:وکل امة قد رفع الله عنهم علم الکتاب حین نبذوه وولاهم عدوهم حین تولوه. ، هر امتى، وقتى خودشان به کتاب آسمانى بى‏اعتنایى کردند، خداوند دانش کتاب را از آن‏ها باز گرفت; و آن گاه که سلطه و ریاست دشمنان را پذیرفتند، خداوند دشمن را بر آنان چیره ساخت. (فروع کافى. جلد 8 . صفحه‏ 53)

 

اهمیت عالم:

امام جواد (ع) : «ان الله - عزوجل - جعل فی کل من الرسل بقایا من اهل العلم یدعون من ضل الى الهدى و یصبرون معهم على الاذى .» خداوند - عزوجل - با هر پیامبرى دانشمندانى قرار داد که گمراهان را هدایت مى‏کنند و با پیامبران در مصیبت‏ها شکیبایى مى‏ورزند . (کافى، ج‏8، ص‏56)

 

سفارش پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله) به توسل به امام جواد (علیه السلام)

ابوالوفا شیرازى به دست (فرزند الیاس ) حاکم منطقه ى کرمان دستگیر شد و مدتّى نه چندان طولانى ، با غل و زنجیر در زندان به سر مى برد.

او مى گوید: با گذشت زمان متوجه شدم ، توطئه ى کشتن مرا طرح ریزى مى کنند، نگران شدم که براى نجات و رهایى از این توطئه چه کنم ؟ یکى از شبها با حال تضرع و ناله در درگاه خداوند، به امام زین العابدین علیه السلام متوسل شده و رهایى خویش را طلب نمودم در همان حال ، خواب چشمانم را ربود و در عالم خواب پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم را دیدم ، که فرمود: به من و دخترم فاطمه ، و حسن و حسین و... متوسل مشو، بلکه براى طلب رزق و روزى ، و رفع مشکلات خود به فرزندم جواد علیه السلام متوسل شو، که خداوند به سبب او حاجتت را بر مى آورد. (بحار الانوار: ج 91، ص 35)

 

اشعار آیینی و بسته پیامکی به مناسبت شهادت امام جواد(ع)

 

محبّت تو به قلبم زجان عزیزتر است / قسم به خالق جان آفرین، امام جواد / نظیر نیست تو را در عطا و جود و کرم / چنان که نیست خدا را قرین، امام جواد

محبّت تو به عفو خدا نویدم داد / که نیست توش? راهم جز این، امام جواد / به خاک بوسی کوی تو افتخار کنند/ هزار عیسی گردون نشین، امام جواد

هزار حیف که شد همسر تو قاتل تو/ سزای مهر تو شد زهر کین، امام جواد / درون حجر? در بسته تشنه جان دادی / غریب و خسته دل و بی معین، امام جواد

تو دست و پا زدی او کرد دست افشانی / نشد زاشک غمت شرمگین، امام جواد / تن شهید که دیده به روی بام نهند/ چرا به جسم تو شد این چنین، امام جواد 

در آفتاب، به جسم تو سایه افکندند/ کبوتران زیسار و یمین، امام جواد/ شنیده ام که زبالای بام بر روی خاک / فتاد آن بدن نازنین، امام جواد

تن مطهّر تو همچون پیکر جدت /سه روز ماند به روی زمین، امام جواد /به یاد سوز دل تو به سین? (میثم) /نفس شده شرر آتشین، امام جواد

**************************

ای روضه ی رضوان رضا ادرکنی 

سرحلقه ی خوبان خدا ادرکنی 

درجود و کرم نیامده در عالم 

دستی به کریمی شما ادرکنی

**************************

ی باب الحوائج، یا جواد الائمه! ای بهارِ نُهُم، تو را شهید کردند؛ 

در حالی که هنوز بیش از 25 گُل در باغِ عمرت شکوفا نشده بود. 

**************************

سلام ما به رخ انور امام جواد

درود ما، به تن اطهر امام جواد

غریب بود و غریبانه جان سپرد و نبود

کسى به وادى غم، یاور امام جواد

**************************

خورشید سپهر عدل و داد است جواد

سر لوحه دفتر رشاد است جواد

در جود و سخا کسی به پایش نرسد

چون مظهر جود حق جواد است، جواد

**************************

ای شیعه بزن ناله و فریاد امشب

از غربت آن غریب کن یاد امشب

مسموم شد از زهر، جواد بن رضا

در حجره ی در بسته ی بغداد امشب

**************************

گشته عالم، غرق ماتم

در عزای جواد الائمه

کرده زهرا ناله برپا

در عزای جواد الائمه

شد ز بیداد، شهر بغداد

کربلای جواد الائمه

**************************

منبع: آخرین خبر




برچسب ها : اطلاعیه و پیام ها برچسب ها : شهادت امام جواد(ع)