در نخستین همایش «گردشگری ادبی» بر استفاده از ظرفیت‌های موجود در ادبیات ایران با استفاده از هنر سینما برای رونق صنعت گردشگری تأکید شد.

به گزارش خبرنگار سرویس گردشگری خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، نخستین همایش «گردشگری ادبی» با حضور کارشناسان مختلفی از حوزه‌های میراث فرهنگی،‌ گردشگری و سینما در تالار ایوان شمس برگزار شد. در بخشی از این همایش که در آن به نقش سینما در برندینگ سفر و مقاصد گردشگری ادبی پرداخته شد، محمدرضا اصلانی،‌ ناصر کرمی و سیاوش صابری سخنرانی کردند.

مسیح شریف - کارشناس بازاریابی و گردشگری - در ابتدای این نشست گفت: در سال گذشته (2011 میلادی) از یک‌میلیارد نفر گردشگری که سفر کردند، 500میلیون گردشگر تفریحی بودند که 50 درصد کل گردشگران را شامل می‌شدند و از این میان فقط بخش کوچکی به گردشگری فرهنگی اختصاص داشت که اتفاقا در ایران این بخش کاربرد زیادی دارد.

 

وی در ادامه به تعریف از گردشگری ادبی پرداخت و اظهار کرد: گردشگری ادبی نیمی از گردشگری فرهنگی است که مخاطبان آثار ادبی از هر نوع، برای دیدن محل زندگی خالق آثار ادبی یا قهرمان‌های ادبی به‌صورت ذهنی یا واقعی به آنجا سفر می‌کنند، در این‌باره می‌توان به دیدن گردشگران از محل ساخت فیلم‌هایی مانند هری‌پاتر و ارباب حلقه‌ها اشاره کرد.

 

در این بخش، سیاوش صابری - کارشناس میراث فرهنگی و مدیرکل سابق دفتر حفظ و احیای محوطه‌ها و بناهای تاریخی - با اشاره به این‌که درباره‌ی ایران و کیفیت این کشور کتاب‌های زیادی نوشته شده است، بیان کرد: به نظر می‌رسد اگر در این کشور کیفیت ممتاز و ویژه‌ای داشته باشیم در ادبیات و معماری ما بسیار نمود داشته است. ما در کشوری زندگی می‌کنیم که مردم آن به داشتن ادبیات و زبان فاخر شهره هستند.

 

او با بیان این‌که پس از حادثه‌ی مغولان در ایران، نوعی نگاه نسبت به ادب به ایران وارد شد که پر از ایهام و کنایه است، ادامه داد: با توجه به جهان‌بینی‌ای که در تمام امور زندگی و شهرسازی ما تأثیر داشته است، می‌توانیم نگاه خاصی را با کیفیتی خاص در فضای معماری نشان دهیم و به دیگران هم این امکان را بدهیم تا از عینکی که در اختیارشان قرار می‌دهیم استفاده کنند و آن رنگ و طعم را تجربه کنند. به زبان ساده‌تر، مکان‌ها و محوطه‌ها دارای حس مکان هستند و این حس توسط افرادی که درباره‌ی آن نوشته‌اند، قابل بازنمایی است و این کار در سینما هم امکان‌پذیر است.

 

وی با اشاره به داستان «حسنک وزیر» در کتاب تاریخ بیهقی، گفت: اگر سینماگری بتواند این داستان و تصویر پایانی آن را که به اعدام حسنک وزیر مربوط می‌شود، در کار خود نشان دهد، بیننده را میخکوب خواهد کرد. البته این تنها اثر در ادبیات ما نیست که چنین تصویری را ارائه کرده و در آثار نویسندگان دیگری مانند ناصر خسرو، کیفیت‌های ویژه‌ای از این کشور و مکان‌های آن ارائه شده است.

 

صابری همچنین درباره‌ی جاده‌ی ابریشم با اعتقاد به این‌که نام مناسبی برای این راه شاهی انتخاب نشده است و اشاره به کاروانسرایی با معماری دوره‌ی اسلامی و سلجوقی با حدود یک‌هزار سال قدمت که در این مسیر وجود دارد و نیز بناهای دیگر، تأکید کرد: در تمام این معماری‌ها نمودهایی از شعرهای حافظ و سعدی دیده می‌شود و به این ترتیب، رابطه‌ی ادبیات با مکان‌های تاریخی را می‌بینیم که می‌تواند ویژه باشد.

 

او با بیان اینکه امیدوارم این همایش به اهداف خود برسد، اضافه کرد: من نگرانی‌هایی دارم و آن این‌که آیا رفتاری که ما امروز با شهرها و دارایی‌هایی محیط مصنوع خود داریم می‌تواند تضمین کند که ما حس مکان را حفظ می‌کنیم. آیا همه‌ی آنچه ما در پرند و هشتگرد می‌سازیم از شهرهایی مانند تبریز الهام گرفته شده است؟ آیا می‌توانیم شیرازی را که حافظ توصیف می‌کند تجربه کنیم؟ آیا می‌توانیم دارالعباده‌ای را که از یزد توصیف شده است تجربه کنیم؟ آیا با وجود این شرایط، ظرفیت گردشگری ادبی خود را نابود نکرده‌ایم؟

 

به گزارش ایسنا، در بخش دیگری از این همایش محمدرضا اصلانی - مستندساز - با بیان این‌که سینما زبان بین‌المللی جهان است و ما از این طریق می‌توانیم ارتباط جهانی برقرار کنیم، گفت: سینما امری روایی است و اصلی‌ترین مسأله‌ای که در آن روایت می‌شود فضاست. فضا هم فقط یک امر تصویری نیست بلکه یک امر ذهنی است.

 

وی ادامه داد: ما در تحکیم بین زبان، مکان و صدا، یک تصویر ذهنی از فضا در سینما می‌سازیم که این فضا حامل بار عاطفی است.

 

اصلانی با تأکید بر تأثیر هنر سینما بر جوامع، در این‌باره سخن گفت که سینما می‌تواند ما را با آشنایی‌سازی از خود یا از خودبیگانگی برساند. سپس او به دو نوع سینمای فرهنگی و تجاری اشاره کرد که سینمای تجاری می‌تواند به از خود بی‌خودی منجر شود.

 

وی تأکید کرد: وقتی سینما با مکان و زبان مواجه است در ترکیب این دو، یک زبان را می‌سازد که اگر هر دو از اصالت برخوردار نباشند، ما را به یک فضای بی‌ریشه می‌برند و ما را از اصالت دور می‌کنند.

 

او ادامه داد: یکی از کارکردهای سینمای تجاری از خودبیگانه کردن است، زیرا انسانی که هر روز دچار فشارهای مادی و معنوی است، ناگزیر می‌شود در ساعاتی دچار از خودبیگانگی شود تا برای روز بعد آماده شود. به این ترتیب، یکی از اهداف چنین فیلم‌هایی همین آماده‌سازی است.

 

این مستندساز اظهار کرد:‌ این بیگانه‌سازی اجازه نمی‌دهد برای آینده تجدید قوا کنیم؛ ولی چیز دیگری به ما می‌آموزد و آن این‌که چگونه قدرت از خودبیگانگی را بیابیم. این فیلم‌ها ما را به بی‌اعتنا شدن به تمام چیزهایی که اصالت دارند عادت می‌دهد. البته این مسأله نقش سینمای فرهنگی را از سینمای تجاری یا عامه‌پسند جدا می‌کند.

 

اصلانی درباره‌ی تأثیرگذاری فیلم‌هایی که داریم، گفت: آمریکا توانسته نیویورک را به‌عنوان یک شهر آرمانی نشان دهد که ما به آن وابسته هستیم و در واقع، با آنچه تصویر شده است نیویورک به یک آرمان جهانی تبدیل می‌شود. این از خودبیگانگی و رهاشدگی که در سینمای تجاری اتفاق می‌افتد ممکن است یک توهم باشد؛ ولی همین توهم باعث شده نیویورک یکی از نخستین جاذبه‌های گردشگری در دنیا باشد.

 

وی به سینمای فرهنگی اشاره و اضافه کرد:‌ در این سینما چیز دیگری وجود دارد که نه به معنای خودفراموشی، بلکه به معنای جست‌وجو در تاریخ است. نمونه‌های این نوع آثار را در سینمای فرهنگی ایران هم می‌توان دید.

 

ناصر کرمی - کارشناس گردشگری - نیز در این نشست با اعلام مخالفتش با تعریف‌هایی که از گردشگری ادبی در این همایش و همچنین این پنل مطرح شد، اظهار کرد: گردشگری ادبی، گردشگری مقاصدی است که جذابیت‌شان را از ادبیات می‌گیرند مثل خانه‌ی ویکتور هوگو، اما اگر بخواهیم دیدن محل سکونت یا فعالیت همه‌ی چهره‌ها را به این نوع گردشگری اضافه کنیم باید شخصیت‌های حوزه‌های فیزیک، سیاست و ... را هم به‌شمار آوریم.

 

او در ادامه سخنانش با اشاره به تخریب خانه‌ی بسیاری از شخصیت‌های ادبی کشور از جمله خانه‌ی پدری محمود دولت‌آبادی در سبزوار و نیما یوشیج، گفت: در سال، 300هزار نفر گردشگر برای دیدن محل بازی‌های «جان وین» می‌روند، حتا در دوره‌ای که ساخت فیلم در کاراییب افزایش یافته بود و سینمای کاراییب شکل گرفته بود، موجی از کاراییب‌زدگی در میان مردم شکل گرفت. همچنین زادگاه «بورخس» و «مارکز» از جمله محل‌هایی است که گردشگران زیادی را جذب می‌کنند.

 

وی ادامه داد: بیش از 50 درصد گردشگرانی که از اروپا به ایران می‌آیند حتما می‌خواهند یزد و کرمان را ببینند. در حالی که شاید پنج درصد مردم ایران دوست داشته باشند این دو شهر را ببینند. تمایل اروپایی‌ها نیز برای دیدن این دو شهر از آن جهت است که در سفرنامه‌ی مارکوپولو شرح مبسوطی از یزد داده شده است. نیشابور نیز از میان تمام شهرهای خراسان برای گردشگران اروپایی جذابیت دارد، چون آن‌ها ترجمه‌ی فیکس جرالد از خیام را خوانده‌اند.

 

کرمی در ادامه‌ی سخنانش به بهره‌برداری کشورهایی مانند تایلند با ساخت فیلم‌ «جیمز باند» برای معرفی کشورش با هدف جذب گردشگران و ترکیه با نمایش شهر استانبول در بسیاری از فیلم‌ها اشاره کرد و افزود: این کشورها سرمایه‌گذاری زیادی از طریق سینما و ادبیات برای تبدیل مقصدشان برای جذب گردشگران کرده‌اند. در حالی که تأثیر ادبیات و سینمای ما در این حوزه تا به حال خیلی محدود بوده است.

 

این کارشناس حوزه‌ی گردشگری گفت: شاید فیلم «هامون» از جمله نمونه‌هایی باشد که در ایران ساخته شد و آن زمان موجی از سفر جوانان به شهر کاشان را به‌وجود آورد و به‌نوعی مد کاشان رفتن به جریان افتاد. این تأثیر پس از ساخت فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» هم دیده و سبب شد تورهایی به مقصد کویرهای خور و بیابانک، گرمه و مصر برگزار شوند.

 

کرمی اضافه کرد: البته در ادبیات معاصر هرچه فکر می‌کنم جایی را که برند گردشگری شده باشد نمی‌بینم. شاید این مسأله به نوع داستان‌نویسی و مکتب‌هایی که وجود دارد برمی‌گردد. به هر حال، از میان آثار معاصر می‌توان رمان «کلیدر» (نوشته‌ی محمود دولت‌آبادی) را نمونه‌ی خوبی برای تهیه‌ی یک سفرنامه دانست.

منبع: ایسنا

*****



برچسب ها : خواندنی ها و دیدنی ها